بچه ها سعی می کردند بسیاری از نکته ها را با بازی و شوخی به یکدیگر بیاموزند و مقاومت خود را در برابر گرفتاری و اسارت بالا ببرند. یک رسمی که در بین بچه های دسته حیدر کرار از گردان ابوذر وجود داشت ،رسم ران کوبی بود. به شکلی که تعدادی از بچه ها دور هم جمع می شدند و یکی از بچه ها را بدون این که خودش متوجه باشد نشان می کردند و به ناگاه پتویی روی سر او می انداختند و ده ـدوازده نفری با هم به ران او می کوبیدند. شخص هم باید در برابر ضربات مشت مقاومت می کرد و هم تلاش می نمود خودش را از آن وضعیت نجات دهد. این دسته اعتقاد داشتند این بازی نیروها را مقاوم می کند و اگر روزی اسیر دشمن گردند از توان بالایی برخوردارند و می توانند بسیاری از شکنجه ها را تحمل کنند. بنابراین این بازی هم سرگرمی آن روز بچه ها بود و هم تاثیر زیادی در تحمل درد و فشار،در صورت اسیر شدن برای آنها داشت. علاوه بر این در صورتی که نافرمانی یا شیطنتی از یکی سر می زد با این روش او را تنبیه می کردن. وقتی در منطقه سد(دز) مشغول آموزش غواصی بودیم،یک کامیون هندوانه آوردند. قرار بود بین تمام نیروهای آن منطقه تقسیم شود. ظهر بود و هوا هم بسیار گرم. راننده گفت:دو ساعتی استراحت می کنیم بعد هندونه ها رو تقسیم می کنیم همه پذیرفتند و برای استراحت رفتند.اما مسعود آذرگون با چند تن از بچه ها سراغ هندوانه ها می رود تا چند تایی را تک بزند.کار خود را می کند ولی آخرین هندوانه از دست آذرگون می افتد و راننده متوجه می شود. دنبال آن ها می دود.آذرگون سریع وارد چادر می شود و هندوانه های سالم را آهسته زیر پتوی فرمانده که بی خبر از همه چیز استراحت می کرده مخفی می کند. راننده به دنبال بچه ها وارد چادر می شود و صدا می زند:فرمانده این دسته کجاست؟ فرمانده از خواب می پرد. تا پتو را کنار می زند هندوانه ها دیده می شود. راننده هم زود قضاوت می کند و می گوید:فرمانده ای که تو باشی تکلیف دسته ات پیداست!! بعد از آن که قضیه مشخص می شود فرمانده ،آذرگون را توبیخ می کند به این صورت که بچه ها او را نشان می کنند و عملیات ران کوبی را روی ران او انجام میدهند منبع:کتاب گردان ابوذر نوشته ی مسعود فرشیدنیا
او خاطره اش را این چنین تعریف می کرد
از شهرستان لنگرود عازم جبهه شدم.در عملیات والفجر10 در حالیکه پای چپم قطع شده بود به اسارت نیروهای بعثی درامدم.تا 5 روز بعد از عملیات در منطقه عملیاتی افتاده بودم اب و غذایم در این مدت تنها ، سبزه های بیابان بود.
چند نفر از دوستانم ، به درجه شهادت نائل امدند.روزی یکی از نگهبان های عراقی به یک اسیر ایرانی که بسیجی 15 ساله بود گفت:پدر و مادرت را چقدر دوست داری؟
برادر بسیجی جواب داد :پدر و مادرم مثل چشمان من هستند و مانند چشمم برای من عزیزند.
نگهبان عراقی دوباره پرسید:رهبرت را چقدر دوست داری؟ ان برادر گفت:رهبرم مانند قلب من است.انسان بدون چشم می تواند زندگی کند و ادامه حیات دهد هر چند که دشوار است اما بدون قلب نمی تواند زنده بماند.
یکبار افسر عراقی به بسیجی 14-15 ساله ای در هنگام اسارت گفته بود:این پارچه که بر پیشانی خود بسته ای چیست؟ او می گوید:این یک پارچه معمولی نیست بر روی ان نام «حبیب ابن مظاهر » نوشته شده است.افسر عراقی خنده بلندی کرده و گفته بود:یعنی چه؟حبیب ابن مظاهر کجا و تو کجا؟حبیب92 ساله بود و 1400 سال پیش می زیست ،تو 14-15 ساله هستی .برادر بسیجی قاطع برخورد کرده و گفته بود:حبیب ابن مظاهر برای بر افراشتن پرچم اسلام جنگیده و من هم به این هدف به میان امده ام و این مهم است.
اردوگاه ما در شهر تکریت از جمله اردوگاه های مخفی عراق بود و اکثر اسرا بسیجی بودند.داشتن قلم،کاغذ و مطالعه کلا ممنوع بود.بچه ها مخفیانه تا نیمه های شب بیدار می ماندند و دور از چشم نگهبان ها مطالعه می کردند و فعالیت های مذهبی را انجام می دادند.بعد از رحلت حضرت امام(ره)بچه ها تا صبح پشت دیوار ها قران می خواندند و قران حتی یک لحظه روی زمین نمی ماند.
خاطره ای ماندگار از یک معلم بسیجی بالاخره بعد از چند مدت استراحت و تجدید قوا برای شروع سال تحصیلی جدید، مهر از راه رسید. امسال نیز در همان مدرسه کوچکمان،در خدمت یازده ستاره عزیزی هستم که که سراپای وجودشان پاکی است و صداقت .اولين روز مدرسه مهر ماه بود، هنور حال وهوای هفته دفاع مقّدس در فضای جامعه پیچیده شده بود. با خوشحالی و انرژی تمام ولبخند بر لب و اعتماد کامل، وارد مدرسه شدم و بنا به مقررات مديريت مجتمع آموزشگاه پس ازتبريك سال تحصيلي جديد،قبل از آمدن دانش آموزان به سمت كلاس درس رفتم ، دانش آموزان به همراه پدر و مادر يكي پس از ديگري وارد كلاس (کلاسی چند پایه از جنس کانکس در مناطق عشایری وییلاقی ،استان گیلان،شهرستان تالش) مي شدند و من ضمن پرسيدن اسامي يكايك دانش آموزان،به آنان خوشامد گفته و به هر يك ، يك قرآن جیبی و يك پرچم ،می دادم و درمقابل اسمشان علامت حضور مي گذاشتم وضمن تبریک سال نو به دانش آموزان و والدین آنها بعد از پایان کارم با همكاري همكاران و پشتيباني مدير محترم مجتمع و با يك برنامه ريزي دقیق واز پیش تعیین شده همراه با برخی از اوليا برای اینکه بتوانم يك ارتباط عاطفي تاثيرگذار با دانش آموزانم برقرار نمايم ، تصميم گرفتم براي شناخت بيشتر دانش آموزانم، برنامه هاي آموزشي و پرورشی ، را تواما اجرا نمايم و به زیارت قبور پاک شهدا روستا که در نزدیکی مدرسه ما بود برویم و يك برنامه ي اردو ي یک ساعته به گونه اي ترتيب دادم كه در آن ضمن كسب تجربه ي عملي،آموزش بخش هايي از دروس علوم ،هدیه ،هنر،تعلیمات اجتماعی و... نيز ديده شود که در آینده تدریس خواهد شد،و زمانی که به آنجا رسیدیم دانش آموزان با قرایت فاتحه و صلوات به استقبال شهدای جنگ تحمیلی رفتند و من نیز با استفاده از بياني كودكانه نقش مهّم شهدا را برای پاسداری از اسلام ومیهن عزیزمان براي آنان بیان کردم . وهمه بعد از پایان مراسم در حالی که خوشحال بودند به مدرسه برگشتیم.
خاطره اول ( پدر دوم ) : روزی برای تنبیه دانش آموزی دستهایم را به طرف صورت او بردم . دستهایش را به نشانه اجازه بالا برد و گفت : آقا اجازه ! مگر شما نمی گویید مدرسه خانه دوم شماست ؟ گفتم : بله ! گفته ام . گفت : پس شما پدر دوم ما هستید . کمی تامل کردم و گفتم : خوب درست می گویی . حالا؟! گفت : من تو خونه بابام بهم نمی زنه ! با محبت با من حرف می زنه . شما برای چی می خواید به پسرتون بزنید . خجالت کشیدم . دستی بر سرش کشیدم و گفتم برو . از اون موقع به بعد فهمیدم باید واقعا دانش آموزانم را فرزندان خود بدانم و بیشتر احساس مسئولیت کردم .
خاطره دوم ( دانش آموز زیرک ): به دانش آموزانم مکرر می گفتم در برنامه های مسجد و بسیج شرکت کنید تا ضمن عبادت ، بر اطلاعات عمومی خود بیفزائید . یکی از دانش آموزان در تمام برنامه های مسجد و بسیج شرکت می کرد . احادیث را حفظ و بر عمل به آن اهتمام می ورزید . ... روزی همین دانش آموز را بخاطر انجام ندادن تکالیف به دفتر فرستادند . تا او را دیدم ، خشمگین شدم و خواستم او را تنبیه کنم . به محض اینکه خط کش را بلند کردم تا او را بزنم آیه « والکاظمین الغیظ » را قرائت کرد. من بناچار خشم خود را فرو بردم . خط کش را پایین آوردم . گفت « والعافین عن الناس » گفتم : تو را بخشیدم . گفت : « والله یحب المحسنین » گفتم : یعنی چکارت کنم ؟! گفت : تشویقم کن تا ترغیب شوم درس بخوانم . گفتم : خیلی زرنگی ! گفت : خودت گفتی المومن کیّس ( مومن زیرک است ) گفتم بابا تو دیگه کی هستی ؟ اینا را از کجا یاد گرفتی ؟ گفت : این حاضر جوابی از برکت حضور در مراسمات مسجد و شرکت در برنامه های بسیج است .
امان از مزاحم نیم وجبی در جلسات حلقه معرفتی شجره طیبه صالحین* ، زمانیکه یکی از دانش آموزان پیرامون موضوعی اظهار نظر می کرد ، تلفن همراهم زنگ خورد .( چون از مدیریت آموزش و پرورش پشت خط بودند به تلفن جواب دادم . ضمن صحبت کردن آثار ناراحتی و خشم را در چهره آن دانش آموز مشاهده نمودم . بعد از اتمام مکالمه ام ، دانش آموز به من رو کرد و گفت : « آقا! ببخشید ، اگر یکی از دانش آموزان خارج از کلاس ، در حین درس بخواهد با شما صحبت کند ، به او اجازه نمی دهید و می گوئید الان وقت کلاس است ، برو بعداً بیا . ولی به این مزاحم که وسط حرف من زنگ خورد جواب دادید . خودتان بارها گفته اید کلام کسی را قطع نکنید و تا پایان به سخنانش گوش دهید؟! » گفتم امان از این مزاحم نیم وجبی ! من بعد ، بعد از کلاس به او جواب می دهم .
خاطره پنجم(درب بانک ملی): در دومین سال خدمتم(سال75 در یک مدرسه راهنمایی روستایی ، مشغول تدریس درس علوم تجربی پایه دوم ، قسمت گردش خون بودم . در قسمتی از بحث به دانش آموزان گفتم : « دریچه لانه کبوتری در سیاهرگ پا مانند شیر یکطرفه عمل می کند و مانع از برگشتن خون به سمت پایین ( به سمت انگشتان پا می شود و خداوند آن را برای غلبه بر نیروی جاذبه تعبیه کرده است » سخن که به اینجا رسید ، یکی از دانش آموزان پرسید :« آقا اجازه ! پس چگونه غذا و اکسیژن از طریق خون به قسمت های پایین پا می رسد ؟!» من که در آن لحظه عملکرد سرخرگ در این زمینه را فراموش کرده بودم ، کمی مکث کردم . به دانش آموزان گفتم :« عجب سوال خوبی ! کسی جواب آن را می داند ؟ اگر کسی جواب دهد به او جایزه خوبی می دهم .» در ضمن این سخنان دنبال جوابی برای سوال می گشتم . کسی جوابی نداد . مانده بودم چه کنم ؟! ناگهان چیزی در ذهنم آمد . گفتم :« دانش آموزان عزیز ! کسی تا حالا بانک ملی شهر جدید رفته و هنگام ورود و خروج به نحوه باز و بسته شده درب آن توجه کرده است ؟! » یکی از دانش آموزان گفت :« بله آقا ! هنگام ورود در به سمت داخل باز می شود و هنگام خروج به سمت بیرون باز می شود» گفتم : « احسنت ! دریچه لانه کبوتری هم همین کار را می کند . هنگام برگشتن خون co2 دار به سمت قلب به سمت بالا باز می شود و هنگام رفتن خون o2 دار به سمت پا به طرف پایین باز می شود » یکی از دانش آموزان احساساتی شد و گفت :« به به ! چه مثال جالب و به موقعی ! آقا شما خیلی خوب به ما درس می دهید » گر چه جواب من دانش آموزان را قانع کرد و موقتا بخاطر این جواب نفس راحتی کشیدم ، اما بخاطر این جواب آبکی وجدان درد گرفتم . بعد از زنگ خوردن و خروج از کلاس ، ناگهان به یاد عملکرد سرخرگ در این زمینه افتادم ، سریعا به کلاس باز گشتم و با کمی عصبانیت به بچه ها گفتم : « بچه ها ! به همه شما یک نمره منفی می دهم تا دفعه دیگر سر کلاس حواستان جمع باشد و هر چه گفتند سریع قبول نکنید و روی آن کمی فکر کنید. » یکی از بچه ها گفت :« چرا آقا!؟ مگه ما چی کار کردیم ؟!!!» گفتم :« دانش آموزان عزیزم بچه های گل من ! مگر من نگفتم دریچه لانه کبوتری یکطرفه عمل می کند ؟ مگر قبلا نگفته ام ، سرخرگ خون o2 دار را به تمام اندام ها می برد ؟ درب بانک ملی یعنی چه ؟! به به چه مثال خوبی یعنی چه ؟! من می خواستم ببینم حواس شما چقدر جمع هست ؛ می خواستم شما را امتحان کنم . » صحبت که به اینجا رسید ، بچه های معصوم گفتند : « آقا ببخشید . این دفعه نمره منفی ندهید ، دفعه دیگه قول می دهیم حواسمان را جمع کنیم » من هم گفتم :« باشه این مرتبه را می بخشم» در حالیکه بر لبانم خنده و در دلم غصه بود به سمت دفتر مدرسه رفتم . « خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است کارم از گریه گذشته است بدان می خندم » با خودم گفتم : خدایا جرات (نمی دانم گفتن یا ( فراموش کرده ام را در چنین مواقعی به من عنایت کن .
خاطره چهارم ( AB ) : به دانش آموزان موضوع انشا دادم « معلم خود را طوری توصیف کنید که هر کس نوشته شما را بخواند و آن معلم را ببیند او را بشناسد » ولی اسمش را در انشا نبرید . دانش آموزی چنین نوشته بود : « ما یک معلم داریم اسمش آقای امینی است . او قد کوتاهی دارد . عینکی است . معلم علوم است . خوش اخلاق است . پس نتیجه می گیریم که روی تسمه اش نوشته است AB » نگاهی به سگک تسمه ام کردم دیدم نوشته است AB . در دلم لبخندی زدم و گفتم ببین دانش آموزان چقدر ریز بین و حساس هستند و سر تا پای معلم را ورانداز می کنند . از آن به بعد در پوشش خود بسیار دقت می کردم تا الگویی منفی نباشم .
از مشارکت سیاسی اجتماعی زنان معاصر ایران و از حضور آنان در دفاع از کشور، زیاده سخن گفته میشود اما کمتر،مصداقی از آن ارائه میشود. حوادث پس از پیروزیانقلاب اسلامی و به ویژه دفاع مقدس نیز از این قاعده مستثنی نیست.آیا سخن از مشارکت زنان بسیجی ،یک تعارف سیاسی است؟اگر تعارف نیست مصداقهای آن چیست؟ مقاله حاضر میکوشد گوشه ای از فعالیتهای همه جانبه زنان بسیجی را در دفاع مقدس به مثابه یکی از مهم ترین وقایع این مرز و بوم، به تصویر بکشد در متون تاریخی، اغلب از نقش حرمسرایی زنان درباری و از تأ ثیر زنان غرب و شرق زده یا به اصطلاح روشنفکر بر تحولات اجتماعی سخن به میان آمده، ولی زنانی که در حادثه گریبایدف ، جنبش تنباکو ،نهضت مشروطه ، کشف حجاب ، قیام 30 تیر 1331 و ... مشارکت داشته اند ،توده زنان مسلمانی بوده اند که گوش به فرمان مراجع تقلید و به منظور انجام تکلیف شرعی و الهی پا به میدان مبارزه گذاشتند. از دهه 1340 تا پیروزی انقلاب اسلامی ،این زنان حضور گسترده تر و مستمرتری از خود نشان دادند ، علت آن ، اولا : خودباوری بیشتری بوده که امام خمینی )ره( در زنان پدید آورد.ثانیا: لبیک آنان به دعوت امام برای حضور سیاسی اجتماعی بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زنان هنوز نیاسوده و خستگی یک مبارزه طولانی علیه رژیم پهلوی را از تن بیرون نکرده بودند که بار دیگر بر خود تکلیف دیدند برای دفاع از انقلاب، به ایفای نقشهای تازهتر و مؤثرتر در عرصههای جدیدتر بپردازند، از این رو، شرکت در بحرانهایی که در گوشه و کنار کشور،بویژه در کردستان و بر پا شد، را جزء وظیفه خود دانستند، ولی آنچه بعد از حدود 1/ 5 سال پس از پیروزی، زنان را به کمک و مساعدت بیشتر طلبید، دفاع مقدس است که هشت سال نظارهگر رشادتهای زنان و مردان این مرز و بوم بود،بنابراین،و به علت گستردگی فداکاری زنان در عرصه دفاع مقدس، احصأ همه آن ایثارگریها ممکن نیست، و در هر نوشتهای و در این نوشته تنها میتوان به بخش کوچکی از آن اشاره کرد:
معلم وتربیت نسلی متدین وآگاه به نام آفريدگار انديشه باز تعريف مفاهيم آموزش وپرورش وضرورت استفاده از شيوه هاي متنوع در فعالیت های آموزشی وپرورشی دانش آموزان متناسب با فرهنگ بومی واسلامی،اهمیت توجه به نقش معلم را در تربیت نسلی متدین وآگاه را مشخص می سازد. مشخص کردن فعالیت های معلم برای تربیت نسلی متدین وآگاه در مدرسه: تعريف پرورش : پرورش « education » به جريان يا فرايندي منظم و مستمر گفته مي شود كه هدف آن هدايت رشد جسماني و رواني ، يا بطور كلي هدايت رشد همه جانبه شخصيت پرورش يابندگان در جهت كسب و درك معارف بشري و هنجارهاي مور د پذيرش جامعه و نيز كمك به شكوفا شدن استعدادهاي آنهاست . يك نظام پرورشي موفق هم فرد را در شكوفا ساختن استعدادهاي ذاتي اش كمك مي كند و هم او را به عنوان يك فرد آگاه از مسائل جهاني و متعهد به ارزش هاي جامعه اي كه به آن وابسته است پرورش مي دهد . هدف عمده مدارس ابتدايي ، راهنمايي ، متوسطه و دانشگاهها ، پرورش دادن اينگونه افراد است . ( سيف ، علي اكبر ، 1379 ، 28 ) تعريف آموزش : منظور از آموزش ( teaching ) instruction فعاليتي است كه در خدمت پرورش و كار آموزي قرار دارد . آموزش ابزار پرورش و كارآموزي است . براون و اتكينس ( 1991 ، 2 ) آموزش را به عنوان « فراهم آوردن فرصت هايي براي اينكه دانش آموزان يادبگيرند » تعريف كرده اند . معمولا فعاليت هايي را كه معلم به قصد آسان كردن يادگيري در يادگيرندگان به تنهايي يا به كمك مواد آموزشي انجام مي دهد آموزش مي نامند . بنا به تعريف ، آموزش به فعاليت هايي گفته مي شود كه با هدف آسان ساختن يادگيري از سوي معلم طرح ريزي مي شود و بين معلم و يك يا چند يادگيرنده به صورت كنش متقابل جريان مي يابد . تعريف يادگيري : به سبب اهميت و پيچيدگي مفهوم يادگيري ، از آن تعريف هاي متعددي به دست داده اند بعضي از معروفترين تعاريف عبارتند از : « يادگيري به فرايند ايجاد تغيير نسبتا پايدار در رفتار يا توان رفتاري كه حاصل تجربه است گفته مي شود و نمي توان آن را به حالت هاي موقتي بدن مانند آنچه بر اثر بيماري ، خستگي ، يا داروها پديد مي آيد نسبت داد . » ( كيمبل ، 1961 )از اين رو پرورش دانش آموزانی مومن ومتعهد لازمه توسعه انساني ، توسعه پايدار وجامعه دانش- محور قرار گرفته است. محور هاي تدریس ویادگيري معلم ودانش آموزان برای رسیدن به این اهداف در قرن بيست ويكم بر چهار دسته متمركز شده است:
یژگی یک معلم نمونه؟
سوز و گداز معلم
نخستین و اساسی ترین نشانه معلم نمونه، برخورداری او از سوز و گداز «انسان سازی» است. تنها عده معدودی از انسان ها هستند که همه وجودشان سرشار از سوز و گداز سازندگی است. این افراد عاشق تربیت هستند. قوی ترین انگیزه در آنها، سوز و شوق انسان سازی است. این افراد، از هدایت فردی به شادی و خرسندی دست می یابند. سوز و گداز، اساسی ترین و ضروری ترین ویژگی معلم نمونه است. چنین معلمی به مدرسه و کلاس عشق می ورزد؛ زیرا او در چنین محیطی بهتر و کامل تر می تواند به هدف انسان سازی خود برسد. یکی از ویژگی های یگانه معلم نمونه انسان، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، سوز و عشق به هدایت و ارشاد انسان ها بود.
شهید آیت الله مطهری با درک ریشه های نفوذ غرب به نقد اندیشه فلسفی غرب پرداخت و با نثار خون پاک خود از چهره کفرآلود اندیشه غرب رخ برگرفت و نفاق جریان روشنفکری در داخل که به مونتاژ اندیشه غربی با اندیشه مذهبی دست یازیده بودند را فاش ساخت. بی شک اندیشه های زلال نشأت گرفته از مبانی دینی شهید مطهری نقشی بسزا در بیداری اسلامی و خیزش های دینی ملت های مظلوم منطقه خاورمیانه که اینک شاهد آنیم داشته و دارد. مطهری ایدئولوگ انقلاب شهید مطهری اعتقاد داشت که «عمل سیاسی» بدون پشتوانه «ایدئولوژیک» نتیجه مطلوب نخواهد بخشید و از این رو به موازات همکاری در فعالیت های مخفی سیاسی، با سخنرانی های پرمحتوای خود به روشنگری نسل جوان پرداخت و با آثار علمی، فلسفی، اجتماعی خود در تداوم و تکامل این روشنگری کوشید. از ویژگی های بارز استاد اهمیت به اندیشه و تفکر بود. او یک متفکر واقعی بود و از هر موقعیتی برای نشر اندیشه استفاده می کرد. ایشان معتقد بود «خود بزرگ نشان دادن» هنر نیست، نشر «هدف» مهم است چه در لباس داستان راستان و چه در پوشش اصول فلسفه و روش رئالیسم. شهید مطهری به عنوان یک اندیشمند پرمایه در واقع ایدئولوگ انقلاب اسلامی، پس از حضرت امام(ره) بود و نقش سازنده ایشان از دوران مهاجرت به تهران و نشر اندیشه و فرهنگ اسلامی در دانشگاه و مسجد و حسینیه آغاز و زمینه ساز پیروزی حرکت اسلامی ایران بود. ایشان پلی بین دانشگاه ها و فیضیه و وسیله ای برای جلوگیری از انحراف و حفظ عقاید خالص اسلامی در جامعه بود. او اول جهان را شناخته بود و براساس جهان شناسی خود، ایدئولوژی اش را انتخاب و براساس آن ایدئولوژی، خط مشی اجتماعی اش را تنظیم کرده بود. ایشان تجسم عینی بود. شهید مطهری هوشیارانه پیشاپیش سؤالات اساسی جامعه را درباره اسلام می دانست. به طور نمونه زمانی که رژیم پهلوی بیشترین تکیه را بر ناسیونالیسم داشت و ارزشهای ناسیونالیستی را در کشور از سطح خانواده تا دانشگاه رواج می داد و گروههای چپ هم بر این مسئله تکیه می کردند؛ او متوجه خطرات رشد این احساسات ناسیونالیستی شد و کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» را نوشت؛ و نشان داد که اسلام و ایران در فرهنگ ملی و اسلامی، دو مقوله جدا از هم نیستند و همه چیزهایی که ما به آنها افتخار می کنیم نشأت گرفته از اسلام است. در صد سال اخیر کتاب او اولین کتابی بود که به طور مستقیم به این مسئله مهم می پرداخت. در آن زمان به نظر می رسید که مسئله حجاب، مسئله ای روبنایی و کوچک است ولی او دقیقاً احساس خطر کرد و بحثهای مفصلی در این زمینه انجام داد. در دوره مشخصی که گرایشهای مارکسیستی در سازمان باصطلاح مجاهدین خلق (منافقین) رسوخ کرد و این گرایشهای التقاطی باعث شد تا گروهی از آنها رسماً مارکسیست شدند؛ استاد هم به شدت شروع به فعالیت کرد و کتابها و جزوات دو سال آخر حیاتش را تدوین کرد؛ در حقیقت آن کتابها پایه ای برای اعتقادات فلسفی اقشار مختلف مردم شد. کتابهایی درباره توحید، نبوت، قیام حضرت مهدی(عج)، فلسفه تاریخ، اقتصاد و... نوشت و در ضمن به تمام شبهاتی که آن گرایشها به وجود می آورند، عمیقاً پاسخ داد. استاد نمونه شهید مرتضی مطهری الگو و اسوه ای کامل برای معلمان است، بنابراین جامعه امروز نیازمند استادان متعهد، متخصص و مومن است تا جویبار تعلیم و تربیت همواره جاری باشد. وصف استاد شهید مطهری در کلام نمی گنجد و حکمت مطهر او و آثار مکتوب و پربارش چنان با عمق اندیشه های ایرانیان در آمیخته که هرگز گسستنی نیست». مجاهدت و تلاش بی نظیر شهید مطهری در فراگیری علوم مختلف، بسیار بود: این متفکر اندیشمند با نقش بی بدیل خود در انتقال مفاهیم و آموزه های دینی به دانشگاه، حلقه اتصال بین حوزه و دانشگاه را ایجاد کرد و به همین دلیل روز معلم به نام متفکر و اندیشمند بزرگ اسلام شهید مطهری نامگذاری شده است. تعلیم و تربیت در دین مبین اسلام جایگاه والایی دارد، مطهری: قرآن قلم را به عنوان نماد تعلیم و تربیت مورد خطاب قرار داده و انسان ها را به تجهیز علم و دانش به منظور درک و فهم بیشتر سفارش کرده است. استادان و دانشگاهیان به عنوان قشر سازنده جامعه و تربیت کنندگان نسل های آینده نقش تعیین کننده ای در فتح قله های عظیم علمی دارند؛ به طوری که دستیابی محققان و پژوهشگران به دانش های نوین از جمله دانش هسته ای، کشور ما را در سراسر جهان مفتخر کرده است. او برای همه اعصار و قرون یک الگوی زنده و شایسته است: آن شهید والامقام توانست در دوران حیات خود چنان باور و اعتقادی را در جامعه به وجود آورد که به جرات می توان گفت هم در بعد اخلاقی و هم از جنبه شخصیتی الگویی بی نظیر است. نیاز عصر جدید و اینکه حوزه و دانشگاه عرصه علم و اخلاق باید تلاش کنند امری مهم است: در این زمینه نیز شهید مطهری نظرات و عقاید روشنگرانه ای دارد که بیان آنها می تواند یک انقلاب اخلاقی و ادبی را در جامعه فراهم آورد. شهید مطهری با روشنگری و تبیین ایده ها و تفکرات نظام اسلامی سعی داشت شکاف و دشمنی هایی که بین حوزه و دانشگاه وجود دارد، از بین ببرد و به نقطه ای ایده آل و مطلوب در بیان این حقایق دست یابد. کلام او این ویژگی را در ذهن تداعی می کند که کلام وی معطوف به جامعه و بطن اجتماع است و می خواهد جامعه را آسمانی و ملکوتی کند، همان کاری که وی در مورد فلسفه نیز انجام داده و برخی مباحث فنی و اصولی را در اجتماعات عمومی با زبانی ساده بیان کرده است تا اصول کاربردی شوند. شهید مطهری با مطرح کردن کلام سیاسی و اقتصادی به دنبال تحقق چنین هدفی بود. ویژگی دیگری در کلام شهید مطهری که همانا شیوه چیدمان آن است: در کلام چند صدساله ما، همواره اولین موضوع توحید است. شهید مطهری کار جدیدی در سازمان کلام انجام داد و مجموعه«جهان بینی اسلامی» یک کتاب کلامی جدید است. در این کتاب «ایمان» نیز یکی از محورهای کلام و اصول دین معرفی می شود. درست است که هم عرض توحید و عدل نیست اما ایمان نیز یک محور تلقی شده است. گاهی برخی با حسن یا سوء نیت، شبهاتی در خصوص آن استاد فرزانه مطرح می کنند، شبهاتی همچون اینکه نقدهای شهید مطهری بر فیلسوفان غربی چندان معتبر نیست، چرا که زبان انگلیسی نمی دانست. در پاسخ به آنها باید گفت که راهیابی فلسفه یونان به شرق نیز از طریق ترجمه آثار صورت گرفته است و همه فیلسوفان اسلامی بر زبان های بیگانه مسلط نبوده اند. ضمن اینکه فیلسوف مطرحی مانند «کانت» آلمانی است و دانستن زبان انگلیسی نیز کمکی به آشنایی با افکار وی نمی کند. شهید مطهری در موضوع کلام تغییری ایجاد نکرد اما در بسیاری از اضلاع این حوزه معرفتی تحولاتی را به وجود آورد، آزاداندیشی و تفکر آزاد او در همه موضوعات جاری و ساری است و البته این موضوع باعث شده بود که در آن زمان حتی موافقان نیز بر وی خرده بگیرند و حتی عده ای نگارش کتاب «داستان راستان» برای کودکان را در شان شخصیتی همچون شهید مطهری ندانند. نیاز جوانان امروز تقویت مبانی فکری و اعتقادی است: آثار به جای مانده از این شهید گرانقدر گنجینه بی نظیری است که می تواند روح تشنه و جویای آگاهی جوانان امروز را به خوبی سیراب کند و چارچوب های فکری آنان را به خوبی و با استحکام بی بدیل سامان دهد. استاد مطهری به عنوان یک اسلام شناس برجسته با ابعاد مختلف اسلام از منظر فقهی و حقوقی، کلامی و فلسفی، عرفانی و اخلاقی و تفسیری و تاریخی آشنا بود. وی تلاش کرد که آموخته های عمیق حوزوی اش را با توجه به نیازهای روزگار خود و با زبانی که برای مخاطبان قابل فهم و درک باشد، عرضه کند. این ویژگی باعث شد که برخی افراد ظاهربین و سطحی نگر به عمق اندیشه و دانش وی توجه نکرده و سادگی بیان شهید مطهری را به معنای سطحی بودن مطالب وی بپندارند. کلمات شهید مطهری را دقیق و حساب شده و برخاسته از مبادی اصیل و مبانی عمیق دانست و گفت: مطالب شهید مطهری به گونه ای است که هم برای افراد عادی مفید است و هم به متخصصان علوم اسلامی نفع می رساند. از آنجایی که او، ناظر به نیازهای روزگار خود مطالب را بیان کرده است، برخی از آن مطالب با توجه به شرایط و چالش های آن دوران بیان شده است. به عنوان مثال، در آن دوران، اندیشه های الحادی مارکسیستی رواج داشته و باعث شده که شهید مطهری به مباحث مربوط به مارکسیسم توجه خاصی داشته باشد. بیانات شهید مطهری در ساحت معرفی اسلام و اندیشه های اسلامی را مختص به زمان و مکان خاصی نیست: بسیاری از منقولات استاد مطهری که در نقد و بررسی اندیشه های الحادی و مخالف اسلام در آن زمان بیان شده، قابل تسری و سرایت در زمان های دیگر است و پاسخ مناسبی برای اندیشه های معاند با اسلام است. آن شهید در عین حال که از مقام علمی بالایی برخوردار بودند، ولی در مقابل عرفا و سالکان الی الله بسیار متواضع بودند و ایشان در عین جامعیتی که در فکر، اخلاق، فقه و سیاست داشتند اهل مناظره، بیان و قلم بودند و ایشان شخصیتی بودند که نسبت به جبهه های مختلف سلاح مطابق به آن را اتخاذ کرده و در آن جبهه وارد گردیده و موفق بیرون می آمدند. تفکر این مرد الهی از چنان عمق علمی و ربط معنوی برخوردار بود که امروز پس از گذشت بیش از سه دهه تقرب فکری استاد مطهری به تبیین پدیده های تقریبی عقلانی بود در واقع فهم عقلانی از دین، سلوک فکری ایشان بود. خود استاد می فرماید که دین هدف را معین می کند و راه رسیدن به هدف تعیین وسیله تامین احتیاجات در قلمرو عقل است. عقل کار خودش را به تدریج تکمیل می کند و هر روز وسیله بهتری انتخاب می کند. از شهادت ایشان همچنان از درخشندگی رهنمایی جامعه برخوردار است. مطهری در پناه چنین اندیشه ای راه قانونمند و قانونگذاری کشور را براساس اهداف اسلامی و تشخیص مصالح و مفاسد از طریق بررسی های عقلانی توصیه می کند. لذا از نظر ایشان تناسب زمانی و مکانی در تقنین امری جدی است. به تعبیر شهید مطهری قوانین اسلامی به اصطلاح امروز در عین این که آسمانی است، زمینی است یعنی براساس مصالح و مفاسد موجود در زندگی بشر است به این معنا که جنبه مرموز و صددرصد مشخص و رمزی ندارد که بگوید حکم خدا به این حرف ها بستگی ندارد و خدا قانونی وضع کرده و خودش از رمزش آگاه است. افکار شهید مطهری در بحث توسعه را مجموعه سازمندی در پیشرفت و شکوفایی کشور است. شایسته است اگر امروز در خصوص الگوی اسلامی ایران صحبت می شود به افکار شهید مطهری مراجعه گردد زیرا این مدل می تواند الگوی مناسب و بی بدیل در مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باشد. شهید مطهری در دوره افول ارزش ها، نسبت به رواج بی ارزش ها هشدار داده و به زنده کردن ارزش های اسلامی همت گمارده است. در زمینه نشر افکار استاد حرکت معقول و مناسبی صورت گرفته و توجه بخش های مختلف به این اندیشه ها همگون و همساز است، اما در عمل باید منظومه نظام مندی برای اجرای عمیق افکار شهید مطهری در توسعه کشور ترسیم شود. توسعه بومی و مهندسی فرهنگی را باید از جمله مواردی دانست که برای تحقق آن نیازمند بسط افکار شهید مطهری هستیم. شخصیت شهید مطهری شخصیتی جامع الاطراف است و مرزهای زمان ومکان را پشت سر گذاشته و جاوید شده است .اندیشه شهید مطهری متعلق به یک دوره نیست. آن قدر اوج گرفته که از مرزهای شخصی، گروهی، طایفه ای،مرزهای جغرافیایی، سیاسی، تاریخی و ادوار تاریخی عبور کرده است؛ چرا که شهید مطهری حقیقت انسان، توحید و مسیر کامل انسانی را به صورت کامل دریافت کرد؛ بنابر این اندیشه و کلام او مرز، زمان و جغرافیا نمی شناسد. با همه فطرت های پاک و الهی آشناست. با اندیشه های صادق آشناست، دارای فکری منسجم و اندیشه ای پویا بود. اندیشه شهید مطهری در زلال توحید و زلال عدالت جاری است و تا آخر جاری خواهد ماند. او جزو معدود شخصیت هایی است که درباره موضوعات مختلف مورد نیاز جامعه تحقیق و تدبر کرد. جزو اندیشمندانی است که تمام نیازها، مخاطرات و گله های انسانی را در مسیر کمال شناخت و برای همه آن ها نسخه های تعالی بخش ارایه کرد. در این حال در عصر حاضر رواج عرفان های کاذب و نوظهور، ضرورت آگاهی بخشی به جوانان در مواجهه با عرفان های غیراسلامی را می طلبد: عرفان عملی - یعنی رابطه انسان با خدا - همواره و حتی پیش از اسلام هم وجود داشته است و مراد ما از عرفان در این گفت وگو «عرفان نظری» است. هنگامی که سخن ازعرفان های نوظهور و کاذب مطرح می شود، مراد نوعی از عرفان است که وجه دینی، یعنی نوع نگاه به خدا در آن جایی ندارد. معرفی کامل و جامع از اسلام یکی از راه های مقابله با عرفان های نوظهور است و هنگامی که اسلام را به یک جوان ارائه می کنیم، تنها از ابعاد فقهی و باید و نبایدهای آن سخن نگوییم، چرا که پذیرش اسلام اگرچه با بیان شهادتین و به صورت شفاهی حاصل می شود، اما باید توسط قلب همانگونه که در آیه ١۴ سوره حجرات آمده است و از روی معرفت صورت گیرد بی شک اندیشه های زلال نشأت گرفته از مبانی دینی شهید مطهری نقشی بسزا در بیداری اسلامی و خیزش های دینی ملت های مظلوم منطقه خاورمیانه که اینک شاهد آنیم داشته و دارد. مطهری ایدئولوگ انقلاب شهید مطهری اعتقاد داشت که «عمل سیاسی» بدون پشتوانه «ایدئولوژیک» نتیجه مطلوب نخواهد بخشید و از این رو به موازات همکاری در فعالیت های مخفی سیاسی، با سخنرانی های پرمحتوای خود به روشنگری نسل جوان پرداخت و با آثار علمی، فلسفی، اجتماعی خود در تداوم و تکامل این روشنگری کوشید. از ویژگی های بارز استاد اهمیت به اندیشه و تفکر بود. او یک متفکر واقعی بود و از هر موقعیتی برای نشر اندیشه استفاده می کرد. ایشان معتقد بود «خود بزرگ نشان دادن» هنر نیست، نشر «هدف» مهم است چه در لباس داستان راستان و چه در پوشش اصول فلسفه و روش رئالیسم. شهید مطهری به عنوان یک اندیشمند پرمایه در واقع ایدئولوگ انقلاب اسلامی، پس از حضرت امام(ره) بود و نقش سازنده ایشان از دوران مهاجرت به تهران و نشر اندیشه و فرهنگ اسلامی در دانشگاه و مسجد و حسینیه آغاز و زمینه ساز پیروزی حرکت اسلامی ایران بود. ایشان پلی بین دانشگاه ها و فیضیه و وسیله ای برای جلوگیری از انحراف و حفظ عقاید خالص اسلامی در جامعه بود. او اول جهان را شناخته بود و براساس جهان شناسی خود، ایدئولوژی اش را انتخاب و براساس آن ایدئولوژی، خط مشی اجتماعی اش را تنظیم کرده بود. ایشان تجسم عینی بود. شهید مطهری هوشیارانه پیشاپیش سؤالات اساسی جامعه را درباره اسلام می دانست. به طور نمونه زمانی که رژیم پهلوی بیشترین تکیه را بر ناسیونالیسم داشت و ارزشهای ناسیونالیستی را در کشور از سطح خانواده تا دانشگاه رواج می داد و گروههای چپ هم بر این مسئله تکیه می کردند؛ او متوجه خطرات رشد این احساسات ناسیونالیستی شد و کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» را نوشت؛ و نشان داد که اسلام و ایران در فرهنگ ملی و اسلامی، دو مقوله جدا از هم نیستند و همه چیزهایی که ما به آنها افتخار می کنیم نشأت گرفته از اسلام است. در صد سال اخیر کتاب او اولین کتابی بود که به طور مستقیم به این مسئله مهم می پرداخت. در آن زمان به نظر می رسید که مسئله حجاب، مسئله ای روبنایی و کوچک است ولی او دقیقاً احساس خطر کرد و بحثهای مفصلی در این زمینه انجام داد. در دوره مشخصی که گرایشهای مارکسیستی در سازمان باصطلاح مجاهدین خلق (منافقین) رسوخ کرد و این گرایشهای التقاطی باعث شد تا گروهی از آنها رسماً مارکسیست شدند؛ استاد هم به شدت شروع به فعالیت کرد و کتابها و جزوات دو سال آخر حیاتش را تدوین کرد؛ در حقیقت آن کتابها پایه ای برای اعتقادات فلسفی اقشار مختلف مردم شد. کتابهایی درباره توحید، نبوت، قیام حضرت مهدی(عج)، فلسفه تاریخ، اقتصاد و... نوشت و در ضمن به تمام شبهاتی که آن گرایشها به وجود می آورند، عمیقاً پاسخ داد. استاد نمونه شهید مرتضی مطهری الگو و اسوه ای کامل برای معلمان است، بنابراین جامعه امروز نیازمند استادان متعهد، متخصص و مومن است تا جویبار تعلیم و تربیت همواره جاری باشد. وصف استاد شهید مطهری در کلام نمی گنجد و حکمت مطهر او و آثار مکتوب و پربارش چنان با عمق اندیشه های ایرانیان در آمیخته که هرگز گسستنی نیست». مجاهدت و تلاش بی نظیر شهید مطهری در فراگیری علوم مختلف، بسیار بود: این متفکر اندیشمند با نقش بی بدیل خود در انتقال مفاهیم و آموزه های دینی به دانشگاه، حلقه اتصال بین حوزه و دانشگاه را ایجاد کرد و به همین دلیل روز معلم به نام متفکر و اندیشمند بزرگ اسلام شهید مطهری نامگذاری شده است. تعلیم و تربیت در دین مبین اسلام جایگاه والایی دارد، مطهری: قرآن قلم را به عنوان نماد تعلیم و تربیت مورد خطاب قرار داده و انسان ها را به تجهیز علم و دانش به منظور درک و فهم بیشتر سفارش کرده است. استادان و دانشگاهیان به عنوان قشر سازنده جامعه و تربیت کنندگان نسل های آینده نقش تعیین کننده ای در فتح قله های عظیم علمی دارند؛ به طوری که دستیابی محققان و پژوهشگران به دانش های نوین از جمله دانش هسته ای، کشور ما را در سراسر جهان مفتخر کرده است. او برای همه اعصار و قرون یک الگوی زنده و شایسته است: آن شهید والامقام توانست در دوران حیات خود چنان باور و اعتقادی را در جامعه به وجود آورد که به جرات می توان گفت هم در بعد اخلاقی و هم از جنبه شخصیتی الگویی بی نظیر است. نیاز عصر جدید و اینکه حوزه و دانشگاه عرصه علم و اخلاق باید تلاش کنند امری مهم است: در این زمینه نیز شهید مطهری نظرات و عقاید روشنگرانه ای دارد که بیان آنها می تواند یک انقلاب اخلاقی و ادبی را در جامعه فراهم آورد. شهید مطهری با روشنگری و تبیین ایده ها و تفکرات نظام اسلامی سعی داشت شکاف و دشمنی هایی که بین حوزه و دانشگاه وجود دارد، از بین ببرد و به نقطه ای ایده آل و مطلوب در بیان این حقایق دست یابد. کلام او این ویژگی را در ذهن تداعی می کند که کلام وی معطوف به جامعه و بطن اجتماع است و می خواهد جامعه را آسمانی و ملکوتی کند، همان کاری که وی در مورد فلسفه نیز انجام داده و برخی مباحث فنی و اصولی را در اجتماعات عمومی با زبانی ساده بیان کرده است تا اصول کاربردی شوند. شهید مطهری با مطرح کردن کلام سیاسی و اقتصادی به دنبال تحقق چنین هدفی بود. ویژگی دیگری در کلام شهید مطهری که همانا شیوه چیدمان آن است: در کلام چند صدساله ما، همواره اولین موضوع توحید است. شهید مطهری کار جدیدی در سازمان کلام انجام داد و مجموعه«جهان بینی اسلامی» یک کتاب کلامی جدید است. در این کتاب «ایمان» نیز یکی از محورهای کلام و اصول دین معرفی می شود. درست است که هم عرض توحید و عدل نیست اما ایمان نیز یک محور تلقی شده است. گاهی برخی با حسن یا سوء نیت، شبهاتی در خصوص آن استاد فرزانه مطرح می کنند، شبهاتی همچون اینکه نقدهای شهید مطهری بر فیلسوفان غربی چندان معتبر نیست، چرا که زبان انگلیسی نمی دانست. در پاسخ به آنها باید گفت که راهیابی فلسفه یونان به شرق نیز از طریق ترجمه آثار صورت گرفته است و همه فیلسوفان اسلامی بر زبان های بیگانه مسلط نبوده اند. ضمن اینکه فیلسوف مطرحی مانند «کانت» آلمانی است و دانستن زبان انگلیسی نیز کمکی به آشنایی با افکار وی نمی کند. شهید مطهری در موضوع کلام تغییری ایجاد نکرد اما در بسیاری از اضلاع این حوزه معرفتی تحولاتی را به وجود آورد، آزاداندیشی و تفکر آزاد او در همه موضوعات جاری و ساری است و البته این موضوع باعث شده بود که در آن زمان حتی موافقان نیز بر وی خرده بگیرند و حتی عده ای نگارش کتاب «داستان راستان» برای کودکان را در شان شخصیتی همچون شهید مطهری ندانند. نیاز جوانان امروز تقویت مبانی فکری و اعتقادی است: آثار به جای مانده از این شهید گرانقدر گنجینه بی نظیری است که می تواند روح تشنه و جویای آگاهی جوانان امروز را به خوبی سیراب کند و چارچوب های فکری آنان را به خوبی و با استحکام بی بدیل سامان دهد. استاد مطهری به عنوان یک اسلام شناس برجسته با ابعاد مختلف اسلام از منظر فقهی و حقوقی، کلامی و فلسفی، عرفانی و اخلاقی و تفسیری و تاریخی آشنا بود. وی تلاش کرد که آموخته های عمیق حوزوی اش را با توجه به نیازهای روزگار خود و با زبانی که برای مخاطبان قابل فهم و درک باشد، عرضه کند. این ویژگی باعث شد که برخی افراد ظاهربین و سطحی نگر به عمق اندیشه و دانش وی توجه نکرده و سادگی بیان شهید مطهری را به معنای سطحی بودن مطالب وی بپندارند. کلمات شهید مطهری را دقیق و حساب شده و برخاسته از مبادی اصیل و مبانی عمیق دانست و گفت: مطالب شهید مطهری به گونه ای است که هم برای افراد عادی مفید است و هم به متخصصان علوم اسلامی نفع می رساند. از آنجایی که او، ناظر به نیازهای روزگار خود مطالب را بیان کرده است، برخی از آن مطالب با توجه به شرایط و چالش های آن دوران بیان شده است. به عنوان مثال، در آن دوران، اندیشه های الحادی مارکسیستی رواج داشته و باعث شده که شهید مطهری به مباحث مربوط به مارکسیسم توجه خاصی داشته باشد. بیانات شهید مطهری در ساحت معرفی اسلام و اندیشه های اسلامی را مختص به زمان و مکان خاصی نیست: بسیاری از منقولات استاد مطهری که در نقد و بررسی اندیشه های الحادی و مخالف اسلام در آن زمان بیان شده، قابل تسری و سرایت در زمان های دیگر است و پاسخ مناسبی برای اندیشه های معاند با اسلام است. آن شهید در عین حال که از مقام علمی بالایی برخوردار بودند، ولی در مقابل عرفا و سالکان الی الله بسیار متواضع بودند و ایشان در عین جامعیتی که در فکر، اخلاق، فقه و سیاست داشتند اهل مناظره، بیان و قلم بودند و ایشان شخصیتی بودند که نسبت به جبهه های مختلف سلاح مطابق به آن را اتخاذ کرده و در آن جبهه وارد گردیده و موفق بیرون می آمدند. تفکر این مرد الهی از چنان عمق علمی و ربط معنوی برخوردار بود که امروز پس از گذشت بیش از سه دهه تقرب فکری استاد مطهری به تبیین پدیده های تقریبی عقلانی بود در واقع فهم عقلانی از دین، سلوک فکری ایشان بود. خود استاد می فرماید که دین هدف را معین می کند و راه رسیدن به هدف تعیین وسیله تامین احتیاجات در قلمرو عقل است. عقل کار خودش را به تدریج تکمیل می کند و هر روز وسیله بهتری انتخاب می کند. از شهادت ایشان همچنان از درخشندگی رهنمایی جامعه برخوردار است. مطهری در پناه چنین اندیشه ای راه قانونمند و قانونگذاری کشور را براساس اهداف اسلامی و تشخیص مصالح و مفاسد از طریق بررسی های عقلانی توصیه می کند. لذا از نظر ایشان تناسب زمانی و مکانی در تقنین امری جدی است. به تعبیر شهید مطهری قوانین اسلامی به اصطلاح امروز در عین این که آسمانی است، زمینی است یعنی براساس مصالح و مفاسد موجود در زندگی بشر است به این معنا که جنبه مرموز و صددرصد مشخص و رمزی ندارد که بگوید حکم خدا به این حرف ها بستگی ندارد و خدا قانونی وضع کرده و خودش از رمزش آگاه است. افکار شهید مطهری در بحث توسعه را مجموعه سازمندی در پیشرفت و شکوفایی کشور است. شایسته است اگر امروز در خصوص الگوی اسلامی ایران صحبت می شود به افکار شهید مطهری مراجعه گردد زیرا این مدل می تواند الگوی مناسب و بی بدیل در مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باشد. شهید مطهری در دوره افول ارزش ها، نسبت به رواج بی ارزش ها هشدار داده و به زنده کردن ارزش های اسلامی همت گمارده است. در زمینه نشر افکار استاد حرکت معقول و مناسبی صورت گرفته و توجه بخش های مختلف به این اندیشه ها همگون و همساز است، اما در عمل باید منظومه نظام مندی برای اجرای عمیق افکار شهید مطهری در توسعه کشور ترسیم شود. توسعه بومی و مهندسی فرهنگی را باید از جمله مواردی دانست که برای تحقق آن نیازمند بسط افکار شهید مطهری هستیم. شخصیت شهید مطهری شخصیتی جامع الاطراف است و مرزهای زمان ومکان را پشت سر گذاشته و جاوید شده است .اندیشه شهید مطهری متعلق به یک دوره نیست. آن قدر اوج گرفته که از مرزهای شخصی، گروهی، طایفه ای،مرزهای جغرافیایی، سیاسی، تاریخی و ادوار تاریخی عبور کرده است؛ چرا که شهید مطهری حقیقت انسان، توحید و مسیر کامل انسانی را به صورت کامل دریافت کرد؛ بنابر این اندیشه و کلام او مرز، زمان و جغرافیا نمی شناسد. با همه فطرت های پاک و الهی آشناست. با اندیشه های صادق آشناست، دارای فکری منسجم و اندیشه ای پویا بود. اندیشه شهید مطهری در زلال توحید و زلال عدالت جاری است و تا آخر جاری خواهد ماند. او جزو معدود شخصیت هایی است که درباره موضوعات مختلف مورد نیاز جامعه تحقیق و تدبر کرد. جزو اندیشمندانی است که تمام نیازها، مخاطرات و گله های انسانی را در مسیر کمال شناخت و برای همه آن ها نسخه های تعالی بخش ارایه کرد. در این حال در عصر حاضر رواج عرفان های کاذب و نوظهور، ضرورت آگاهی بخشی به جوانان در مواجهه با عرفان های غیراسلامی را می طلبد: عرفان عملی - یعنی رابطه انسان با خدا - همواره و حتی پیش از اسلام هم وجود داشته است و مراد ما از عرفان در این گفت وگو «عرفان نظری» است. هنگامی که سخن ازعرفان های نوظهور و کاذب مطرح می شود، مراد نوعی از عرفان است که وجه دینی، یعنی نوع نگاه به خدا در آن جایی ندارد. معرفی کامل و جامع از اسلام یکی از راه های مقابله با عرفان های نوظهور است و هنگامی که اسلام را به یک جوان ارائه می کنیم، تنها از ابعاد فقهی و باید و نبایدهای آن سخن نگوییم، چرا که پذیرش اسلام اگرچه با بیان شهادتین و به صورت شفاهی حاصل می شود، اما باید توسط قلب همانگونه که در آیه ١۴ سوره حجرات آمده است و از روی معرفت صورت گیرد
مطهریهای دهه 90 چه كسانی هستند ؟ تأکیدهای رهبر معظم انقلاب بر ضرورت مطالعهی آثار شهید مطهری، هم به لحاظ جایگاه رهبری ایشان اهمیت دارد و هم به جهت اشرافی که ایشان بر به مسائل دارند. منطقی است که باید این دیدگاه را پذیرفته شود و توسط مسئولان و دستاندرکاران مورد توجه ویژه قرار گیرد. ایشان بارها فرمودهاند که کتابهای استاد شهید مطهری مبنای فکری و نظری نظام جمهوری اسلامی است و وقتی به کتابهای ایشان مراجعه میکنیم، به روشنی درمییابیم که کتابهای استاد یک دورهی کامل مبانی نظری و فکری اسلام در باب اخلاق، اصول عقاید، حکومتداری و ... است. همچنین کاری که در حوزهها در مورد آثار استاد مطهری باید انجام گیرد، ایجاد یک جریان اصیل است. اگر بخواهیم به این فرمایشهای رهبری نگاهی سطحی داشته باشیم، میتوانیم آثار شهید مطهری را به عنوان کتب درسی حوزه و دانشگاه تعریف کنیم. به نظر من این کمترین بهرهبرداری است که میتوان از کتابهای استاد مطهری داشت. البته این کار لازم است، اما کافی نیست و باید گفت که حداقل کار است. که 30 یا 40 سال قبل تولید شده و شاید بخشی از آنها مبتنی بر واقعیات امروزین جامعهی ما نباشد. این یک خلاء است که ما از روی تهیدستی و ناچاری به آثار ایشان متمسک میشویم و این خلاء باید با الگو قرار دادن شهید مطهری در نحوهی ورود به مسائل جبران گردد. باید به این هم اشاره کنم که متأسفانه شهید مطهری در حوزه نسبت به دانشگاه ناشناختهتر است. یک دلیل آن عدم کار جدی در مورد شخصیت استاد مطهری است. دلیل دیگر هم وجود این اعتقاد بود که اگر کسی از حوزه خارج میشد، نسبت به او دید مثبتی وجود نداشت و کماهمیتی به نظریات او هم شاید به این دلیل بوده است. اگر بخواهیم در این زمینه نمونهی دیگری را نام ببریم، علامهی جعفری است؛ این شخصیت فرهیخته و فاضل به دلیل عدم حضورش در حوزه طبیعتاً بین حوزویان ناشناختهتر ماند. تا آنجا که من اطلاع دارم، در جامعةالزهرا اساساً یک دورهی رسمی غیر حضوری برقرار است که مبانی فکری و کتابهای شهید مطهری مورد توجه قرار میگیرد و بعد از گرفتن امتحان از آثار ایشان بر اساس آن، مدرکی به آنها اعطا میشود. سایت شهید آوینی
باید چند کار در حوزهی نشر کتابهای استاد مطهری انجام داد: اولاً ما میتوانیم بر اساس کتابهای ایشان به لحاظ فرهنگی و خلاقیت، کارهای تازهای انجام دهیم تا این آثار را از انزوا خارج کنیم و در قالبهای مختلفی برای اقشار متعدد جامعه عرضه نماییم؛ مثلاً برای زنان، کارگران، روحانیان، کارمندان و فرهنگیان. این کتب برای اقشار مختلف جامعه تولید شود و در سطح گسترده توزیع گردد. ثانیاً دورههای سیر مطالعاتی از کتابهای ایشان برگزار شود و در مجامع دانشگاهی و آموزشی، اعم از دبیرستانها، به عنوان یک مبنع قرار بگیرد. حتی اگر به عنوان کتب درسی مطرح نشود، در کنار دروس اصلی مورد استفاده باشد و تشویقهایی برای مطالعه و فعالیت روی آثار استاد در نظر گرفت. مثلاً دولت میتواند برای کارمندان خود این طرح را اجرا کند.
با این کارها میشود جریانی را ایجاد کرد که فرمایشهای شهید مطهری را از این انزوا خارج نمود. من بسیاری از آثار شهید مطهری را سراغ دارم که ترجمه شده و در خارج از کشور مطالعه میشود. این موضوع میطلبد که تلاش بیشتری در بخش ترجمه و نرمافزاری آثار شهید مطهری صورت گیرد.
شهید مطهری تعبیری دارد و میفرماید وقتی که از حوزه به تهران رفتم و وارد دانشگاه شدم، احساس کردم آن چیزی که من در حوزه فراگرفتهام دیگر به درد مردم نمیخورد. از وقتی که ایشان به تهران رفت، موارد احتیاج مردم را درک کرد و با مراجعه به مبانی اصیل اسلامی و آسیبشناسی میدانی که در سطح دانشگاه و جامعه انجام داد، توانست نسبت به مسائل روز جامعه اجتهاد و استنباط کند و خود را در صف مقدم مباحث عقیدتی و فکری قرار دهد.
ماندگاری مباحث شهید مطهری و استقبال از آن به خاطر این است که آثار ایشان ملموس و راهبردی و مورد نیاز مردم بود. اگر اجتهاد ما نیز مبتنی بر واقعیات جامعه و بر اساس آشنایی با آسیبهای آن باشد، طبیعتاً این اجتهاد و تولید علم ماندگاری بیشتری خواهد داشت.
رهبر انقلاب فرمایشی داشتند مبنی بر اینکه ما باید مطهریهایی برای دههی 80 و 90 داشته باشیم، چرا که نیازهای جامعه روزبهروز نو میشود. اینجا است که جایگاه اصلی رهبری مشخص میشود و اینکه ایشان آینده و افقهای جامعه را رصد میکنند و خلاءها را میبینند.
اینکه میگوییم نباید بر آثار شهید مطهری متوقف شد، این مانند سکه است که دو رو دارد؛ آن روی سکهاش یک آسیبشناسی است و آن این است که ما نتوانستهایم افراد دیگری را جایگزین شهید مطهری کنیم و مجبوریم به کتابهایی مراجعه کنیم
با توجه به اینکه سند چشماندازی در حوزه در حال تدوین است و در مراحل پایانی بررسی قرار دارد، ما باید به سمتی برویم که بتوانیم افرادی مثل مطهری را در حوزه تربیت کنیم. البته حضرت آقا فرمودند اگر الان شهید مطهری را نداریم، افرادی مثل آیتالله مصباح را داریم و با شناختن ظرفیت حوزه و برنامهریزی دقیق میتوان نظیر این افراد را در حوزه تربیت کرد.
اما این درست نیست که جریان تحول در حوزه را به شهید مطهری نسبت دهیم، ولی همانقدر که ایشان در بستر جامعه توانست تحول ایجاد کند، در همان مقیاس هم در حوزه ایجاد تحول کرده است. الان هم برگرفته از نظرات شهید مطهری و دیگر علما، حوزه به این سمت میرود که از خواندن اصول و فقه تنها خارج و علوم دیگر از جمله تفسیر، فلسفه، کلام و تبلیغ هم از دروس رایج حوزه شود. البته فقه و اصول محور است، اما باید به این سمت برویم که با توجه به نیازهای جامعه افرادی را پرورش داده و تحویل جامعه دهیم.
در خصوص این مطالبهی رهبر معظم انقلاب که آثار شهید مطهری باید جزو مواد درسی حوزه قرار گیرد، من معتقدم این حداقل کار است و شاید به تعبیری چون ایشان احساس کردهاند که آن سقف کار به صورت ایدهآل انجام نمیگیرد، حداقل این بخش کار انجام شود. در مورد برنامههای فعلی حوزه در زمینهی آثار شهید مطهری، الان به شکل پراکنده یک سیر مطالعاتی به صورت برنامهی جنبی در حال انجام است.
اگر این مسئله در حوزه فراگیر شود، میتوانیم آثار استاد مطهری را به عنوان یک رشتهی تخصصی تعریف کنیم و در کنار آن نظرات دیگر افراد را نیز مطرح کنیم. طبیعتاً باید آرای شهید مطهری را مورد دقت قرار داد و اگر نیاز به نقد دارد، در یک فضای علمی محققانه بهدور از مسائل سیاسی آنها را نقد و بررسی نمود. اگر هم به بازشناسی و بازشکافی نیاز دارد، این کار به بهترین نحو صورت گیرد تا به عنوان یکی از محورهای نظری نظام رسمیت پیدا کند.
شهيد مطهري معلم اسوه
مقدمه:
یکی از مفاهیم مورد توجه دانشمندان علوم رفتاری و علوم تربیتی، بویژه متخصصان روانسنجی، «خلاقیت» میباشد. خلاقیت در معنای لغوی، «آفریدن»، «آفرینندگی» و یا «قوۀ ابتکار» و «قدرت ایجاد آثار نو» است. (انوری، حسن، 1381:2806). با اینکه پژوهشهای زیادی در زمینۀ خلاقیت انجام پذیرفته است، اما متخصصان و دانشمندان علوم تربیتی و علوم فناوری به تعریفی مشترک دربارۀ خلاقیت دست نیافتهاند.
به گزارش دفتر هم اندیشی دانشگاه علوم پزشکی کاشان،نخستین نشست هم اندیشی استادان این دانشگاه در سال نوآوری و شکوفایی با موضوع خلاقیت و ابتکار در روش نظریه پردازی شهید مرتضی مطهری در تاریخ ۱۲/۲/۸۷ با حضور حجه الاسلام دکتر محمدجواد درودگر در شهر قمصر برگزار شد.مؤلف کتاب« صحیفه عرفان » و « فیلسوف مطهر » با اشاره به اینکه اندیشه ها ،نوشته ها و رفتار و عملکرد شهید مطهری مصداق بارز نوآوری و شکوفایی بود،تأکید کرد:این اندیشه ها همواره می تواند به عنوان الگویی مورد استفاده همه ی سنین در اعصار و قرون متمادی قرار بگیرد.حجه الاسلام دکتر محمدجواد درودگر ادامه داد: از دیدگاه استاد مطهری ،اقتدار عقلی،اعتلای روحی و استعلای علمی مبنای نوآوری ،خلاقیت و ابتکار در عرصه های علمی و تولید علم و نظریه پردازی است. به گفته وی،شهید مطهری شخصیتی بود که توانسته است هر سه ویژگی را در وجود خویش متبلور ساخته و همزمان با تحصیل علم به تهذیب نفس نیز بپردازد.وی اظهار داشت: استاد مطهری مسائل و انحرافات فکری هر قشری را از زبان خودشان پاسخ می گفت و برای هر سن و قشری تألیفاتی فراخور ذهن آنان داشت؛به عنوان مثال کتاب داستان راستان را برای نوجوانان تألیف کرد و در مجله« زن روز» علیرغم مخالفت های برخی روشنفکران آن زمان،مقالاتی در خصوص دین شناسی نوشت و برای استادان فلسفه نیز مباحثی در خور شأن آنها مطرح کرد.دکتر درودگر تصریح کرد: سخنان ،اندیشه ها و ایدههای ایشان همواره زنده است و می تواند پاسخگوی شبهات و سوالات ایجاد شده در اذهان مختلف مردم راجع به مسائل اعتقادی،فرهنگی و ... باشد و به عنوان حرف های نو مورد استفاده قرار گیرد.به گفته وی شهید مطهری به واسطه اینکه دغدغه ای جز ترویج دین خدا نداشت،همواره به دنبال فتح قله های ناشناخته علم بود و در طی این راه واهمه ای نداشت و موفق شد به موضوعاتی که تا آن زمان کسی سراغ آنها نرفته بود،وارد شود و دیدگاههای جدید و محکم و مستدلی را مطرح سازد.بر اساس این گزارش پیش از سخنان دکتر درودگر،رئیس دانشگاه علوم پزشکی کاشان گفت: شناخت سیره ی بزرگانی چون علامه شهید مطهری که از محضر استادان برجسته ای همچون امام خمینی(ره)،علامه طباطبایی،سید هاشم حداد و... بهره برده اند،می تواند الگوی مناسبی برای زندگی ما و همه اعصار باشد.در ادامه این نشست حجه الاسلام علی روحانی مسئول نهادنمایندگی در دانشگاه علوم پزشکی کاشان گفت: خدمتی در جامعه بالاتر از این نیست که جامعه و فرزندان این ملت را از نظر علمی رشد و پرورش دهیم.در پایان معاون آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کاشان طی سخنانی بر لزوم برگزاری جلسات هم اندیشی تأکید کرد و از اعضای هیئت علمی دانشگاه خواست تا طرح های خویش در خصوص هر چه بهتر و پربارتر برگزار کردن این سلسله نشست ها را ارائه دهند.
معلم بعنوان عضو موثر نظام آموزشی در آموزش و القاء دقیق از محتوا و اصالت پیام شعار سال میتواند نقش آفرینی نماید .و فرهنگ صحیح استفاده از تولید داخلی را توسط دانش آموزان به خانواده و سطح جامعه منتقل کند . در این راستا رسالت معلمی ایجاب مینماید : · همواره در کنار آموزش و تفهیم موضوعات دینی و اخلاقی و علمی ، نگاهی عمیق به عمق پیام رهبری داشته و دانش آموزان را تشویق به هدایت خانوده ها به سوی پرهیز از فرهنگ مصرفگرایی اجناس خارجی و حمایت از تولید داخلی داشته باشد . · معلمان بعنوان طلایه داران فرهنگ مبارزه با وابستگی اقتصادی کشور ، خود طلایه دار و رهبر استفاده از کالای داخلی را در زندگی خود عملی نموده و در مناسبتهای مختلف دانش آموزان و اولیاء آنان را هدایت به حمایت از کالای بومی و ملی نماید . · تدریس عملی معلم که همان رفتار عینی او در کنار آموزش تئوری مفاهیم است میتوانند تعیین کننده و الگو برای شاگردان خود باشد و سخن خود را در قالب پیام شعار سال به دانش اموزان و خانواده ها و در نگاه کلی به جامعه منتقل و از آن بهره کافی را در جهت کمک به رشد و شکوفایی اقتصاد کشور بعمل آورد . · پیامد ها و تبعات ناگوار عدم توجه به مصرف کالای تولید داخلی توسط معلمان بایستی منتقل شود .
الف:مزایای اقتصادی ناشی از تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی
1- حفظ مشاغل موجوددربخش های تولیدی، بنابراین حفظ وضع موجود اشتغال درکشور
2- گسترش وایجاد مشاغل جدید به واسطه فراهم شدن تقاضای جدیدبرای محصولات موجود وخدمات جدید و در نتیجه کاهش نرخ بیکاری
3- گسترش چرخه های تولید به صورت مستقیم وغیر مستقیم بنابراین تقویت بنیان های امنیتی و دفاعی کشور
4- افزایش توان پولی، مالی و اعتباری کشور و افزایش قدرت وام دهی به سایر کشورها
5- افزایش درآمد های ناشی از مالیات و افزایش منافع جمعی مردم
6- سالم سازی و تقویت فرآیند های تولید، توزیع و مصرف کشور
7- صرفه جویی های اقتصادی بواسطه استفاده بهینه از تجهیزات تولید و صرفه جویی های ناشی از مقیاس تولید
8- کاهش قیمت تمام شده محصولات بواسطه تولید انبوه
9- رقابتی شدن فضای کسب و کار و بدنبال آن افزایش منافع مردم
10- تقویت بورس اوراق بهادار به واسطه افزایش قدرت تولیدی و مالی شرکت ها
11- استفاده و بکارگیری سرمایه های خرد و کلان آحاد جامعه و امکان سرمایه گذاری آن در بخش های تولیدی
12- جلوگیری از انتقال سرمایه ها به خارج ازکشور بواسطه فراهم شدن زمینه های بکارگیری سرمایه ها در فرآیند تولیدات داخلی
در واقع مقام معظم رهبري براساس نياز و ضرورت اصلي كشور در مقطع كنوني و همچنين تحريم و تهديد بدخواهان نظام جمهوري اسلامي در مسايل اقتصادي و نيز آمادگي كشورمان به پشتوانه فكر و انديشه دانشمندان و جوانان پرتلاش اين مرز و بوم در تمامي عرصه ها، به درستي اين سال را به عنوان سال «توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني» نام گذاري نموده اند.
پيشرفت توليد علم بومي در سال هاي اخير موجب گشته است كه كشورمان در سطح منطقه از لحاظ توليد علم به جايگاه مناسبي دست يابد و بتواند طرح و ايده هاي خود را به ديگر كشورهاي جهان ارايه نمايد و زمينه صادرات با برند داخلي و ملي را نيز فراهم كند، ... كه اين موضوع مي تواند منشاء تحول در اقتصاد بوده و زمينه ريشه كن شدن فقر و بيكاري در كشورمان باشد.
از مزاياي توليد كالا و محصولات داخلي بركسي از افراد جامعه پوشيده نيست و همگي متفق القول به اين موضوع ايمان دارند كه راه نجات كشور در شرايط كنوني، حمايت از توليد ملي و كار و سرمايه ايراني است. چرا كه در صورت تحقق اين امر، تمامي حوزه هاي مختلف از جمله حوزه هاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي دستخوش تغييرات مثبت شده و موجب رونق كسب و كار و ايجاد اشتغال و به طبع با ايجاد بازار كار و سرمايه، مشكلات عديده جوانان براي تشكيل خانواده نيز از بين مي رود.
به هر حال تمامي اين حوزه ها به مانند حلقه هاي زنجير به يكديگر متصل اند و چنانچه يكي از اين حلقه ها ناكارآمد شود، بر ديگر حلقه ها نيز تاثير منفي خواهد گذاشت.
حال كه شرايط و زيرساخت هاي لازم براي توليد ملي فراهم است، مي بايست تمامي دستگاه ها (قواي سه گانه) به خصوص قوه مقننه و مجريه، دست به دست هم داده و با همراهي و همكاري هم، زمينه تحقق توليد ملي را فراهم سازند تا ان شاءالله در اين سال شاهد رشد صنعت و در كنار آن بالا رفتن كيفيت كالاهاي داخلي باشيم.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مسئولان کشور در سه قوه، همه مسئولان را به همدلی، همفکری، همکاری صمیمانه و تلاش جدی برای حمایت از تولید ملی و فرهنگ سازی عمومی در جهت آن فراخواندند و تأکید کردند: عید و آغاز سال جدید، باید زمینه ساز همت، فکر، نشاط، امید و انگیزه ای جدید برای ادامه پرشتاب تر حرکت رو به جلو کشور و برداشتن یک گام جدی و بزرگ در موضوع تولید ملی و داخلی، باشد.
رهبر انقلاب اسلامی، مبارک بودن سال برای مسئولین را منوط به انجام وظیفه و حرکت در مسیر اسلام دانستند و افزودند: اگر مسئولین با کار و تلاش جدی و مخلصانه خود، زمینه ساز جلب رحمت و لطف الهی شوند، قطعاً سال، بر مردم هم مبارک خواهد شد.
حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین نامگذاری امسال بعنوان سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی خاطرنشان کردند: جمع بندی از حرکت خوب کشور به سمت اهداف والا و امکانات و شرایط موجود و همچنین تمرکز بدخواهان نظام اسلامی بر مسائل اقتصادی، نشان می دهد که حمایت از تولید ملی یک نیاز ضروری در شرایط کنونی است.
روشن است که گذر از این دوران سرنوشت ساز به تمهید مقدماتی نیاز دارد که عنوان یافتن سال 1390 به « جهاد اقتصادی» و سال 1391 به « تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» را نیز می بایست از منظر تدارک شرایط ضروری این دوران تفسیر کرد.
در تحلیل اهرمهای قدرت نظام سلطه جهانی، خصوصاً در عرصه اقتصادی، می توان سه عامل را تأثیر گذارتر از سایر علل شناخت که عبارتند از نخست: چپاول منابع زیرزمینی کشورهای دیگر با بهایی کم، دو دیگر به خدمت گرفتن علم و فناوری و سوم جدیت در کار و تلاش و تولید. بر این اساس طبیعی است که انحصار طلبان اقتصاد جهان، از ورود ایران « به حوزه علم و فناوری های پیشرفته» به همان اندازه احساس نگرانی می کنند که از برنامه ایران در زمینه حراست از منابع نفتی خود و سیاست اقتصاد بدون نفت. با ریشه یابی علل توسعه اقتصادی غرب، این نکته نیز به ذهن خطور می کند که در مسیر پیشرفت اقتصادی ایران نیز این هر سه عامل باید مورد توجه خاص قرار گیرد یعنی منابع زیر زمینی و خدادادی ما، به جای آنکه تنور نظام سلطه را گرم کند، سزاوارتر آن است که در خدمت تولید داخلی قرار گیرد و در عوض صادرات مواد اولیه، تولیدات و مصنوعات خود را صادر کنیم. همچنین پیشرفت اقتصاد کشور ما، همانند همه عرصه های دیگر پیشرفت، تنها با تکیه بر علم و فناوری است که می تواند به جایگاه برجسته خویش در جهان دست یابد و نکته سوم آنکه بدون تعمیق فرهنگ کار و تلاش و تولید، نباید انتظار داشته باشیم اقتصاد کشور شکوفا شود.
مقدمه
واقعیت آن است که چه بخواهیم و چه نخواهیم گرایش به سمت مصرف کالاهای خارجی در کشور ما وجود دارد و آثار و عوارض سوء آن در همه جنبه های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور قابل مشاهده است . برای اصلاح این عادت ناپسند باید دست به دست هم بدهیم و از راه های درست وارد شویم تا تحقق کامل اهداف جهاد اقتصادی را شاهد باشیم. .
تولید ملى، حمایت از کار و سرمایه ایرانى» اگرچه شعاری به ظاهر اقتصادی است، اما بنا به تاکید رهبر فرزانه انقلاب بخش عظیم حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی به مردم باز میگردد و نقش افراد جامعه در این حمایت نه تنها کمرنگتر از دولت و حلقههای اصلی اقتصاد تولید یعنی کارگران و سرمایهگذاران نیست، بلکه این نقش بسیار اساسی و با اهمیت است، چراکه کم اقبالی افراد جامعه به تولیدات داخلی ریشهای فرهنگی دارد و این موضوع حرکت چرخهای کار و صنعت را با چالش جدی مواجه می کند و به وابستگی، عقبماندگی و در نهایت رکود اقتصادی _ اجتماعی منجر خواهد شد.یکی از مهمترین چالشهای فرهنگی موجود در جامعه ما «اسطوره کیفیت کالای خارجی ،است .پدیدهای که مانند بسیاری از چالشهای فرهنگی دیگر علاوه بر ریشه تاریخی با ابزار قوی رسانه و از راه تبلیغات گسترده کالاهای خارجی در ذهن بیشتر افراد ایرانی جای گرفتهاست. «دلبستگی به تولیدات بیگانه» امری است که رهبر فرزانه انقلاب از آن به عنوان «آفت اجتماعی» تعبیر میکنند.
ما امروز در خدمت معلمینی هستیم که شمع وجودی شان در خدمت به جامعه است. فطرت معلم تقویت وتربیت نیروی انسانی است شخصیتی که می تواند تاثیر گذار به فرهنگ باشد جوامع صنعتی امروزه با نیروی انسانی متخصص کار خود را ادامه می دهند و این آموزش وتربیت نیروی متخصص حاصل تلاش معلمین است.بنابر این همه شهروندان، خروجی کلاس درس هستند. 32 سال است که از عمر این انقلاب ونظام می گذرد وشرایط به سمتی رفته است که خروجی آموزش وپرورش مثبت بوده است. معلم کسی است که می تواند جامعه را الهی کند ومعلم کسی است که می تواند جامعه را به انحراف بکشاند واین نشان تاثیر گذاری معلم در جامعه را دارد. از محتوای آموزشی که ارائه می شود برایند آن انسانی مومن و عبد خدا است و معلم در آن عبادت شریک است. بهترین تولید ملی تربیت نیروی انسانی است یکی از این تولید نیروی متخصص است که می تواند در همه عرصه ها چه اقتصاد وصنعت و... داشته باشد.
مصرف: عبارت است از مخارجی که در کالاها و خدمات مصرفی به منظور ارضاء فوری مصرف کننده صورت میگیرد. به عبارت دیگر مصرف به کارگیری و استفاده از کالاها و خدماتی در جهت اجابت خواستههای فرد در کوتاه مدت به صورتی که کالاها و خدماتی در جهت اجابت خواستههای فرد در کوتاه مدت به صورتی که کالاها و خدمات مصرف شوند و اثری از آنها باقی نماند.
فرهنگ: مقصود از فرهنگ چگونگی و روش انجام و عینیت یافتن موضوعی مشخص است. چگونگی رفتار و کنش در قلمروی مشخص، ریشه در اعتقادات، باورها، دانش و معلومات و در مجموع پذیرفتههای مشترک اعضای جامعه دارد. مثلا وقتی سخن از فرهنگ مصرف کالاهای داخلی به میان میآید منظور نوع نگرش، دانش
و اعتقادات درونی شده مردم در مورد مصرف کالاهای داخلی در مقابل کالاهای تولید خارج میباشد.
ادگار شاین در مورد مفهوم فرهنگ میگوید: «فرهنگ ساخته یک گروه انسانی است، هر کجا که یک گروه دارای حد کافی از تجارب مشترک باشند فرهنگ شکل میگیرد.»
اهمیت آموزش و پرورش
اینکه آموزش و پروش برای افراد جامعه امری ضروری، مهم و مفید است موضوع تازهای نیست. قبل از ظهور اسلام و مسیحیت دانشمندان متعددی به اهمیت آموزش و پرورش پی برده و گسترش و توسعه آن را توصیه نمودهاند.
در ایران نیز آموزش و پرورش از نقش اساسی برخوردار بوده است و همه شعرا، اندیشمندان و صاحبنظران
در مورد فراگیری علم و دانش توصیههای فراوان نمودهاند. با گرویدن ایرانیان به دین مبین اسلام و پیروی
از پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) پیشرفت قابل ملاحظه و چشمگیری در زمینه آموزش و پرورش داشتهاند.
حضرت امام علی (ع) میفرمایند: «هر کس به من کلمهای یاد داد به درستی که مرا بنده خود ساخت.»
یا در جایی دیگر میفرمایند: «قلبها بسان ظرفهایی هستند که بهترین آنها، فراگیرترین آنهاست.» [1]
آدام اسمیت [2]یکی از اقتصاددانان معتبر بر این عقیده است که: « آموزش افراد در واقع نوعی سرمایهگذاری در آنهاست و انسانها با آموزش به سرمایه مبدل میشوند و همچنین سرمایهگذاری در آموزش دارای بازده مثبت اقتصادی است.» [3]
از نظر اسلام تجارت یا زراعت میتواند مال دنیا باشد و میتواند مال آخرت باشد یعنی وابستگی دارد به هدف شما ، اگر کار و کسب میکنید ، از راه مشروع آن وارد شوید ، تجارت اگر میکنید نخواهید ربا بخورید ، نخواهید معامله تان غرری باشد ، نخواهید بیانصافی کنید ، بلکه تجارت میکنید برای اینکه تولید ثروت کنید و خودتان را از ذلت و تکدی نجات دهید ، برای اینکه به جامعه خودتان خدمت کنید ، برای اینکه قدرت اقتصادی جامعه خودتان را افزایش دهید ، از نظر اسلام این ، عبادت است زراعت و دامداری نیز اگر چنین باشد عبادت است بنابراین در اسلام اینها از قلمرو آخرت بیرون نیستند ، تمام اینها برای انسانی که هدفهای اسلامی را میشناسد و دنبال هدفهای اسلامی میرود داخل در قلمرو عبادت است در مقابل این امور ، آنچه که مکاتب دیگر آنها را عبادت میدانند نیز از نظر اسلام جزء زندگی دنیاست ، یعنی نماز و روزه نه تنها به درد آخرت میخورد ، به درد دنیا هم میخورد ، دعا نه تنها به درد آخرت میخورد ، به درد دنیا هم میخورد ، و همچنانکه تجارت و زراعت میتواند به آخرت تعلق داشته باشد عبادت هم برای زندگی دنیا مفید است
منبع : کتاب حق و باطل
۱- لباس و کفشمون رو ایرانی انتخاب کنیم و بپوشیم.
۲- هدیه هایی که برای دانش آموزان تهیه می کنیم ایرانی و ساخت داخل باشه.
۳- هر وقت که اختراع جدیدی توی کشور عزیزمون رخ میده توی کلاس درس چند دقیقه ای درباره ی اون صحبت کنیم.
۴- توی درس هنر و کاردستی از دانش آموزان کاردستی هایی رو بخواهیم که توسط خودشون درست شده باشند.بهتره بگیم وسایل لازم را بیارن و توی مدرسه بسازند.
۵- ایده های ساده ی دانش آموزان را به سوی کامل تر شدن سوق بدیم.
۶- خودکار و مدادی که خودمان استفاده می کنیم ایرانی باشه.
«ما اكنون بيش از هر چيزي نيازمنديم به يك رستاخيز ديني و اسلامي، به يك احياء تفكر ديني، به يك نهضت روشنگر اسلامي. در همهکشورهای اسلامی نوعی بیداری و به خودآمدگی اسلامی پیدا شده است مللمسلمان با سرخوردگی از معیارها و مکتبهای شرقی و غربی به جستوجوی هویتواقعی و اصیل خود برخاستهاند. مسلمانان، یک دوره خودباختگی را پشت سرگذاشتهاند و به یک دورهبازیافتگی رسیدهاند لذا جهان سومی در حال تولد است که شرق و غرب را بهمقابله برانگیخته است».
منبع : جبهه ی پایداری انقلاب اسلامی
امام خمینی (ره:( مطهری آثارش بدون استثناء خوب است خدمتی که مرحوم مطهری به نسل جوان و دیگران کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی استثناء، همه ی آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: «بی استثناء آثارش خوب است». ایشان بی استثناء آثارش خوب است، انسان ساز است، برای کشور خدمت کرده است. در آن حال خفقان خدمتهای بزرگ کرده است این مرد عالیقدر. امام خامنه ای : من خودم را شاگرد آقای مطهری می دانم ،البته بنده پیش استادمطهری درس نخوانده ام ،اما یکی از عناصری که فکر اسلامی من را پایه گذاری کرده است،سخنرانی های بیست سال پیش آقای مطهری است. آیه الله خامنه ای درباره مطالعه آثار ایشان می فرمایند:
خداوند به حق رسول اکرم (ص)، او را با رسول اکرم (ص) محشور بفرماید.
آیت الله تسخیری دبیر كل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با تاكید براین كه بزرگانی مانند علامه شهید مطهری با كوشش های خود توانستند تفكر اسلامی را احیا كنند اظهارداشت : مایه فكری تحولات عظیم بیداری اسلامی ازانگیزه های پاك و خالصانه این متفكرین بزرگ گرفته شده است.
به گزارش خبرگزاری تقریب "تنا" ، آیت الله محمد علی تسخیری صبح امروز با حضور در همایش حكمت مطهر كه با عنوان "مطهری و احیای تفكر اسلامی " در مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی برگزار شد به تشریح ویژگی های اخلاقی ، فرهنگی ،علمی و دینی استاد شهید مطهری پرداخت و وی را یكی از بانیان بیداری اسلامی در خاورمیانه معرفی كرد .
دبیر كل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان این كه كتاب های شهید مطهری نعمت بسیار بزرگی برای جهان اسلام است تصریح كرد : ارگان های جمهوری اسلامی ایران چندین هزار جلد از كتاب های ایشان را به كشورهای مختلف ارسال كردند و برای بنده جالب بود كه در نتیجه روشنگری این كتاب ها ،قدسیت انقلاب و اسلام در میان جهانیان روز افزون شده است.
دبیر كل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با تاكید براین كه بزرگانی مانند علامه شهید مطهری با كوشش های خود توانستند تفكر اسلامی را احیا كنند اظهارداشت : مایه فكری تحولات عظیم بیداری اسلامی ازانگیزه های پاك و خالصانه این متفكرین بزرگ گرفته شده است.
دبیر كل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با تاكید براین كه كتاب های شهید مطهری ،صدر ، امام خمینی "ره" و مرحوم شهید بهشتی از عوامل اصلی روشنگری برای آغاز انقلاب اسلامی ایران بوده است گفت : این كتاب ها نیازهای فكری جهانیان را تامین كرده است و بالاترین خدمتی كه به اسلام انجام گرفت خدمت این متفكران بوده است.
حیات ملت به این است كه آن ملت شخصیتى را در خودش احساس كند. اى بسا ملتهاى عالِم كه شخصیت ندارند، واى بسا ملتهاى جاهل كه شخصیت خودشان را حفظ كردهاند. اگر الجزایریها بعد از صد و پنجاه سال مبارزه توانستند استعمار فرانسه را به زانو درآورند و به استقلال برسند، براى این بود كه در آنها یك حماسه و یك احساس منش وجود داشت. اگر در آن طرف مشرق زمین، ملت دیگرى دارد با قویترین و ثروتمندترین ملتهاى جهان مبارزه مىكند، چرا مبارزه مىكند؟ آیا عدد یا ثروتش با آنها مبارزه مىكند؟ ابداً؛ احساس شخصیت و منش آن ملت مبارزه مىكند، مىگوید: من تو را به آقایى قبول ندارم، من یا باید زنده باشم روى پاى خودم باشم و كسى بر من حكومت نكند و یا باید نباشم. مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج17 ص : 58
استاد مطهری در کتاب ارزشمند انسان و سرنوشت، مهمترین علت ضعف مسلمانان را در سه محور فکری، اجتماعی و خارجی (کشورهای بیگانه) دستهبندی کرده به تحلیل و بررسی آنها میپردازند. جالب آن است که اکثر 19محوری که برای تحقیق و بررسی معرفی میکنند به اصلاح نگاه و فکر دینی ما مربوط میشود. بهعبارت دیگر ریشه همه مشکلات «عدم آشنایی مردم با معارف اسلامی» است؛ از اینرو با دردمندی تمام، دو سال قبل از قیام 15خرداد فریاد میزد: ما اکنونبیش از هر چیزی نیازمندیم به یک رستاخیز دینی و اسلامی، به یک احیاء تفکر دینی، به یک نهضت روشنگر اسلامی. منبع:http://www.jebhepaydari.ir/main/index.php?Page=definition&UID=845570
نهضتها مانند همه ی پدیده های دیگر ممکن است دچار آفت زدگی شوند وظیفه ی رهبری نهضت است که پیشگیری کند و اگر احیانا آفت نفوذ کرد با وسایلی که در اختیار دارد و یا باید در اختیار بگیرد افت زدایی نماید استاد مطهری سپس افت های زیر را برای نهضت ها بیان می کند: 1- نفوذ اندیشه های بیگانه 2- تجدد گرایی افراطی 3- ناتمام گذاشتن 4- رخنه فرصت طلبان 5- ابهام طرح های آینده منبع :کتاب بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد سال اخیر استاد مطهری ص:83
مقدمه:
علامه شهید مرتضی مطهری مجاهدی خستگی ناپذیر بود که به حق رهبر کبیر انقلاب او را حاصل عمر خویش خطاب کرد و در مورد شهادت او فرمود در اسلام عزیز به شهادت این فرزند و عالم جاودان ثلمه ای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست.
همچنین مقام معظم رهبری فرمودند که باید روی افکار شهید مطهری کار فکری بشود یعنی جمعی اهل تحقیق و علاقه مند به کار علمی بنشینند و نظرات و تفکرات شهید مطهری را در ابواب مختلف استخراج کنند.
امواج زنده همانهاست که از جوهر حیاط سرچشمه می گیرد. مسیرشان مسیر حیاط و جهتشان رقا و تکامل است. پاره ای از نهضتهای فکری، علمی، اخلاقی و هنری از آن جهت جاوید می مانند که خود زنده اند و از نیروی مرموز حیاط بهره مند ند. زنده ترین امواج اجتماعی، امواج و جنبشهای دینی است. پیوند این امواج و این نهضتها با جوهر حیاط و فطرت زندگی از هر چیز دیگر اصیلتر است. در هیچ حرکت و هیچ موج دیگر این اندازه نیروی حیاط و قدرت رشد و بالندگی وجود ندارد.
قرآن کریم خاصیت رشد و نمو جنبش اسلامی را چنین توصیف می کند:
... و مثل آنها در انجیل مثل زراعتی است که اول فقط سبزه نازکی از آن از زمین بر می دمد، پس خداوند او را نیرومند می سازد، آنگاه ستبر می گردد، پس روی تنه خویش می ایستد، رشد و نمو سریع و سبزی و خرمی این زراعت موجب شگفتی همه کشاورزان می شود، تا خداوند کافران و بدخواهان را به خشم آرد. (فتح/ 29).
منبع: کتاب سیری در سیره نبوی استاد مرتضی مطهری. انتشارات : صدرا. صفحه: 23-25
مدّتی مردم منطقه خاورمیانه از خواب غفلت بیدار شده و قیامهای خود را شروع کرده اند. این قیامها کم کم به اروپا کشیده و ابعاد گسترده تری پیدا خواهد کرد. قطعا این بیداری در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی یک شبه رخ نداده بلکه زمینه هایی داشته و دارد که با تحقق آنها این اتفاق عظیم روی داده است.
برآنیم در چند شماره، زمینه های بیداری اسلامی را از نگاه استاد متفکّر شهید مرتضی مطهری مطرح نموده و از اندیشه های ناب ایشان بهره گیریم. نکاتی که هنوز برای ما تازگی دارد و عمق بصیرت این اندیشمند اسلامی را می رساند.
با مطالعه آثار مختلف ایشان می توان زمینه های بیداری اسلامی را در سه بعد گرایشی، بینشی و الگوپذیری خلاصه کرد. با این توضیح که باید در این سه بعد اتفاقاتی رخ دهد تا نتیجه آن یعنی بیداری حاصل گردد.
اما با فراگیرشدن تدریجی بیداری اسلامی و انقلاب های رخ داده درسطح جهان، اینک این سؤال ها مطرح است که؛ آیا به راستی می توان حد مرز و پایانی قطعی برای این تحولات متصورشد؟ آیا نظام استکباری می تواند بار دیگر امواج خروشان این دریای متلاطم را کنترل و بر آن مدیریت کند؟ آیا دامنه این تحولات محدود به همین اندازه بوده و دیگران می توانند نتایج آن را تغییر داده و به نفع خود مصادره کنند؟
حال این سؤال مطرح خواهدشد که مهم ترین تحولات آینده جهان معاصر کدامند؟
هر حادثهای در جهان طبیعت(خواه طبیعتبیجان یا طبیعت جاندار) جنبشی میآفریند و موجی گرداگرد خویش به وجود میآورد. بلکه هر حادثهای خود موجی و جنبشی است که بر سطح این اقیانوس بیکران نمودار میگردد. این اقیانوس که ما آن را با نامهای جهان، طبیعت، گیتی و غیره میخوانیم و از طول و عرض و عمق آن فقط خدا آگاه است، همواره از درون خویش امواجی برون میفکند و جنبشهایی تولید میکند. آنچه بر ما از این اقیانوس نمودار میشود و در حیطه حواس ما قرار میگیرد و عقل ما در جستجوی کنه و ماهیت آنها بر میآید ـ از نظری ـ همین امواج و چین و شکنهاست که آنها را «حادثه» میخوانیم و نامهای مختلف بر آنها مینهیم و در جستجوی معرفت آنها بر میآییم. اگر این امواج و چین و شکنها و به عبارت دیگر اگر این «تعینات» نمیبود، راهی برای معرفت نبود؛ زیرا نشانی نبود. بلکه طبیعت و جهانی در کار نبود. چه، جدایی طبیعت از جنبش و تموج امکان پذیر نیست. همین نشانهها و علامتها و پیچوخمها و فرازونشیبهاست که به حواس ما امکان عکسبرداری از اشیاء میدهد و آن عکس و تصویرها به دست قاضی عقل سپرده میشود. از این رو، هر چیزی در طبیعت تا هست، متموج است و در جنبش و تکاپوست. و تا متموج است و در تکاپوست، هست. بیموجی و بیجنبشی مساوی نیستی است: ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم آه نه معلوم شد هیچ که من چیستم موج ز خود رفتهای تیز خرامید و گفت هستم اگر میروم، گر نروم نیستمموج اسلامی
برای دیدن لوگوی ما به ادامه ی مطلب بروید.
شهید مطهری : در میان عوامل فساد اخلاق و تضعیف روحیه و در میان عواملی كه در زندگی ایجاد بدبختی و ناتوانی می كنند ، چیزی به اندازه تنعم و نازپروردگی مؤثر نیست . با سلام خدمت شما کاربر عزیز و خیلی خوشحالم که در مشاهده ی وبلاگ بنده هستید.