خاطره اول ( پدر دوم ) : روزی برای تنبیه دانش آموزی دستهایم را به طرف صورت او بردم . دستهایش را به نشانه اجازه بالا برد و گفت : آقا اجازه ! مگر شما نمی گویید مدرسه خانه دوم شماست ؟ گفتم : بله ! گفته ام . گفت : پس شما پدر دوم ما هستید . کمی تامل کردم و گفتم : خوب درست می گویی . حالا؟! گفت : من تو خونه بابام بهم نمی زنه ! با محبت با من حرف می زنه . شما برای چی می خواید به پسرتون بزنید . خجالت کشیدم . دستی بر سرش کشیدم و گفتم برو . از اون موقع به بعد فهمیدم باید واقعا دانش آموزانم را فرزندان خود بدانم و بیشتر احساس مسئولیت کردم .
خاطره دوم ( دانش آموز زیرک ): به دانش آموزانم مکرر می گفتم در برنامه های مسجد و بسیج شرکت کنید تا ضمن عبادت ، بر اطلاعات عمومی خود بیفزائید . یکی از دانش آموزان در تمام برنامه های مسجد و بسیج شرکت می کرد . احادیث را حفظ و بر عمل به آن اهتمام می ورزید . ... روزی همین دانش آموز را بخاطر انجام ندادن تکالیف به دفتر فرستادند . تا او را دیدم ، خشمگین شدم و خواستم او را تنبیه کنم . به محض اینکه خط کش را بلند کردم تا او را بزنم آیه « والکاظمین الغیظ » را قرائت کرد. من بناچار خشم خود را فرو بردم . خط کش را پایین آوردم . گفت « والعافین عن الناس » گفتم : تو را بخشیدم . گفت : « والله یحب المحسنین » گفتم : یعنی چکارت کنم ؟! گفت : تشویقم کن تا ترغیب شوم درس بخوانم . گفتم : خیلی زرنگی ! گفت : خودت گفتی المومن کیّس ( مومن زیرک است ) گفتم بابا تو دیگه کی هستی ؟ اینا را از کجا یاد گرفتی ؟ گفت : این حاضر جوابی از برکت حضور در مراسمات مسجد و شرکت در برنامه های بسیج است .
امان از مزاحم نیم وجبی در جلسات حلقه معرفتی شجره طیبه صالحین* ، زمانیکه یکی از دانش آموزان پیرامون موضوعی اظهار نظر می کرد ، تلفن همراهم زنگ خورد .( چون از مدیریت آموزش و پرورش پشت خط بودند به تلفن جواب دادم . ضمن صحبت کردن آثار ناراحتی و خشم را در چهره آن دانش آموز مشاهده نمودم . بعد از اتمام مکالمه ام ، دانش آموز به من رو کرد و گفت : « آقا! ببخشید ، اگر یکی از دانش آموزان خارج از کلاس ، در حین درس بخواهد با شما صحبت کند ، به او اجازه نمی دهید و می گوئید الان وقت کلاس است ، برو بعداً بیا . ولی به این مزاحم که وسط حرف من زنگ خورد جواب دادید . خودتان بارها گفته اید کلام کسی را قطع نکنید و تا پایان به سخنانش گوش دهید؟! » گفتم امان از این مزاحم نیم وجبی ! من بعد ، بعد از کلاس به او جواب می دهم .
تعداد صفحات : 13
شهید مطهری : در میان عوامل فساد اخلاق و تضعیف روحیه و در میان عواملی كه در زندگی ایجاد بدبختی و ناتوانی می كنند ، چیزی به اندازه تنعم و نازپروردگی مؤثر نیست . با سلام خدمت شما کاربر عزیز و خیلی خوشحالم که در مشاهده ی وبلاگ بنده هستید.